بنیابنیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

بنیا دختر بی همتای من

تلاش 6 برابر ما برای بهتر شدن خواب بنیا

بعد از مشاوره  تصمیم ما خیلی جدی تر شد و اشکال کارمون فهمیدیم با این حالی که ما فکر می کردیم خیلی داریم تلاش می کردیم. اما روش تلاشمون عوض کردید تو این 3 روز  بازیها متنوع تر شد وقتی که برات گزاشتیم 10 برابر بیشتر شروع کردیم به بازی ها منتو ع و دیدن سی  دی تعطیل شد خیلی هم سخته و دست بابات درد نکنه 3 برابر من انرزی می زاره ...........و طبق برنامه خانوم صمدی رفتیم جلو پارک و بازی و شادی و .......... ورود ما به  دنیای زیبای بچهاااا  به طور جدی خرید اشپزخونه که تو عاشقشی الان  کلی به اسبت غذا دادیم بهش  3 تایی رسیدیم بهش مثلا با بابا و دایی کلی نی بازی کردیم خیلی هم خوب بود اینم دایی ...
4 مرداد 1392

اولین جلسه مشاوره پایش افتاب

امروز ساعت 2 وقت داشتیم با بابا محمد  روانشناس خانوم صمدی : خیلی عالی بود به نکاتی تو جه کرد به ما یاداوری کرد که شاید عمرا خودمون فکر نمی کردیم  به نظرم همه مادر پدراها باید بروند جون دریچه جدیدی به ذهن ادم باز میشه می فهمی برای سالم  تحویل دادن یه انسان به جامعه و برای خودش چقدر باید توجه کنیم و باور کردنی نیست  پروزه اول ما در مورد شما شیطونک : بعد خوابیدن و شیر مادر تعطیل و کلمه دعوا کردن یا همون روشی که باید جلوگیری کنیم از کارهای بد شما اینجوری بهتر ههه معقتد بود یکی از دلایل بعد خوابیدن بنیا دیدن تلویزیون و نبود ما کنارش هستش  اول تلویزیون و دیدن موبایل لب تاب تعطیل  بطور کامل توض...
2 مرداد 1392

پایان 21 ماهگی

چی بگم برات که عسلی بخدا هنوز خوابت درست نشده  شیر خودمو هنوز می خوری وکلی عاشقشی  من و بابا تصمیم گرفتیم برات پرستار بگیریم دوباره امروز چند نفر میان که انتخاب کنیم چون خاله ارغوان ارزو  سر کار می روند و اینکه 1 ماه دیگه عروسی خاله ارغوانه مامانی سرش شلوغه اینجوری خیلی بهتر چون یه نفر دربست واسه شماست مهد تا 3.5سالگی نمی خوام بری  دندونهای نیشت هم در اومدهه که خیلی ازیت شدی ولی خدا رو شکر نیش ها تموم شد ... به پاپ کورن می گی : گوبی پاستیل و پاستل ماه خورشید و رنگها و شکلها رو بلدی. سورسور و تاپ تاپ کار هر روزته که بری پارک کلی برای خودت بزرگ شدی تشکر بلدی بوس می کنی ادمو در حد خدا منو از عشق می فرستی اون د...
31 تير 1392

ماه رمضان امسال

راستش خیلی صادقانه بگم که تا حالا تو این 32 سال زندگی و عمر ی که از خدا گرفتم 5 تا روزه هم نگرفتم ......... اما همیشه سعی می کنم و باور دارم با خدا نزدیک بودن به روزه گرفتن نیست و تمام سال سعی می کنم که ..................... انجام ندم و سعی میکنم انسان باشم و بخشنده ان شاله همیشه بتونم در تمام عمرم همه ماها  مثل ماه رمضون باشه برام بدون غیبت و گناه و کمک به فقرا و............... شکر خدایا بابت همه نعمتهای که بهمون دادی و مرسی بابت دخترم  ...
21 تير 1392

دوستای خوبم

دوستای مهربونم مرسی که حال بنیا رو پرسیدی خدا رو شکر بهتر شد و معذرت خواهی بخاطر جواب ندادن همتون می بوسم   ...
18 تير 1392

ماموریت اردبیل 17/4/92

ساعت پروازم 6 صبح بود شب قرار شد کنارت بابا محمد بخوابه و من لااقل 3 ساعتی بخوابم اما چون خوابیدن تو با داستان مسله هستش شما ساعت 1 خوابیدی با کلی جیغ زدن عکس دیدن داستان دیدن من هم 4.30 صبح پاشدم ورفتم انگار ساعت 5 پاشده بودی کی گریه کردی بودی م م می خواستی محمد هر کاری کرده بود اروم نشده بود بهت شیشه داده بود کلی اذیت شده بود راستش بعد از مریصیت تلاش من برای گرفتن توو ازشیر شب بی فایده بود انگار و دوباره به اندازه یه بچه 6 ماه م می میخوری ساعت 4 عصر پروازم بود تو هواپیما یه خانوم کنارم بود با یه بجه 2 قلو من بهش کلی کمک کردم به یکیشون شیر دادمم  بعد اومدیم بردیمت پارک بعد با مانی پسر همسایه کلی با جوچه هاش بازی کردی حموم لاالا امشب...
18 تير 1392

امان از این مریضی وای خدا

من نمی دونم چرا هر وقت با خودم فکر می کنم تو حالت خوبه مریضی بیچاره می شم مریض میشی  این سری که اصلا داغون شدیم هم من هم تو  شنبه اومدم خونه مامان گفت شما اسهالی گفتم حتما ماله دندونهای نیشته که دستشون درد نکنه همه  با هم درمیاد  2 روز اسهال شدید هی ما بردیم ازمایش گفتن تو ش باکتری نیست وای که خل شدم دست تنها باباتم نبود بخدا نمی دونستم چه کنم دکتر یه کیسه دارو داد بعد اومدیم خونه ازفرد صبحش تب و سرفه شروع شد دکتر یه دارو برای سینت داد خوب نشدی و کاملا داشتی خفه می شدی پنچ شنبه بردیمت دکتر کفت این داروها رو ندید واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی انتی بیوتیک عوض شد وکمی تب اومد پاینی ولی خوب نمی شی نف...
8 تير 1392