المان رفتن بابا محمد
دختر نازم بابای بخاطر نمایشگاه مدیکا المان رفته المان عمو احسان هم 2 هفته ای هست که عراق رفته پس تو و اوینا گلی یه چند وقتی بابا تون نمی بینید باید براشون دعا کنیم کاراشون خوب پیش بره به نظرم وقتی ادم ازدواج می کنه زوج میشه دیکه تنهایی جایی میره بی کسههه انگار یا فکر منه رفته بودم خونه خاله ارغوان به قول تو خاله نسرین چون اسمش سخته نمی تونی بگی با این حالی که هر نیم ساعت با بابایی حرف می زدیم اما احساس تنهای میکنم در حدزیاد انشاله این یه هفته زود بگذره عشق من و تو برگرده به سلامتیی امین ...