بنیابنیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

بنیا دختر بی همتای من

دوباره ماموریت مامان اونم ترکیه

1392/2/15 14:23
نویسنده : مامان الناز
1,290 بازدید
اشتراک گذاری

سریع بهمون اعلام کردن که باید برای دوره 2 روزه بریم استانبول پروازمون 5 شبنه  8 صبح شب همه کارهای خونه رو کردم تمیز کاری غذا واستو کلا داشتم از خستگی می میمردم ساعت 4.3 پا شدم با اژانس رفتم فرودگاه با 4 تا از همکارام بودیم رفتیم تو ی هواپیما یه خانوم فرانسوی 3 تا پسر داشت شوهرش ایرانی بود عچیب بود چقدر راحت با بجه هاش برخورد می کرد حالا من می خواستم تو روببرم با هواپیما چقدر تحقیق گردم دارو بده برو بیا اون راخت می خوابید بازی می کرد و دل منو می برد اساسی رسیدیم کلاسمون فرداش بود رفتیم خرید کلی برای خودم و تو بابایی خرید کردم فرداش کلاس شب ش هم رفتم خیابان تقسیم وای چه هوای بود مردم شاد بی دغدغه بی استرس ولی ما همیشه نگرانیم همیشه چرا خدایا دلم خیلی می گیرهههم

این پسر فرانسوی معرکه بود صداش در نیومد من همش دلم پیش تو بود ولی خدار وشکر از ماموریت لنگاوی

خیلی کمتر بود راحت تر

بنیا و ارتین در حال بازی

این عکسا مال وقتی اومدم بعد از سه روز با قهر بود ی بعد اومدی بغلم با بغض کلی بهم چسبیدی بهت شیر دادم منو تا تو  رو از شیر بگیرم خیلی طول می کشه خودم هم نمی تونم من این چه وضعیه  م م خوردی تا ساعت ١ شب بازی کردی باهم بعد لالا  کردییییی

این هم سوغاتی شما

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

فاطمه
15 اردیبهشت 92 15:03
ای جانم بنیا جونچه ناز شده مامانی انقدر خوشمل خانوم مارو تنها نذار بوس برا هردوتون
شیما مامان درینا
15 اردیبهشت 92 15:24
دوست عزیزم خدا رو شکر به سلامتی رفتی و برگشتی چه خریدای خوشگلی برای بنیای نازمون کردی دلم ضعف رفت اینا رو بپوشه چه عروسکی میشه . الهی فداش بشم با اون اخم بامزش وروجک با مامانی قهر کرده یک کم که بزرگتر شه از گرفتن سوغاتی های خوشگل کلی ذوق میکنه راستی دوستم ممنون که به ما سر زدی در مورد جایی که عکساشو انداختم باید بگم یه منطقه ایه بین آمل و نور به نام چمستان به تازگی داره طرفدار پیدا میکنه چمستان کلاً یه منطقه جنگلیه . قیمت اجاره و خرید ویلاهاشم مناسبه با نور و دریا حدود یک ربع فاصله داره ما که هر وقت میریم دیگه زیاد لب دریا نمیریم بیشتر تو جنگلیم که خیلی عالیه . جنگلای چمستان دو تا راه ورودی داره که یکیش به روستای لاویج ختم میشه که عسل و آب گرمش معروفه . آب گرمش هم خلوت و تمیزه یه راه دیگش هم به دریاچه الیمالات میرسه که فوق العاده قشنگه و قایق موتوری و پدالی هم داره و در کل طبیعت دلچسبیه . اگر بازم سوالی داشتی در خدمتتون هستم بنیای عروسک و یه عالمه ببوس
مامان آرشين
15 اردیبهشت 92 15:48
آره اينجا پر از استرسه زندگي كردن سخته.. چه سوغاتياي قشنگي مبارك باشه خانومي
آناهیتا مامانیه آرمیتا
15 اردیبهشت 92 15:59
مبارک باشه سوغاتیات عزیزم النازجون دیدی چقدرلباس گرونه خیلی خوبه که ازاین ماموریتامیری تاباشه ازاین سفراعزیزم البته
مامان بهی
15 اردیبهشت 92 17:54
ایشالله الناز یه دخمل خوشمل مثه بنیا جونممممممم ولی فک نکنم چه اخمیم کرده دخمله لوسسسسسس وایییییی بخولمششششششش
مامان پاني
16 اردیبهشت 92 1:22
رسيدن بخير مامان الناز دخمل نازمونو ببوس خيلي با نمكه
مامان آرادخان
16 اردیبهشت 92 12:59
به به تا باشه از این ماموریتها خوب بود با اعضای خانواده میفرستادند عالی میشد و حسابی بهتون خوش میگذشت و دیکه دخملی قهر نمیکرد بچه ها به مامانا خیلی وابسته اند انشاله سایه تون همیشه بالای سر عزیزانت باشه
مامان آروین (مریم)
16 اردیبهشت 92 16:47
رسیدن بخیر دوست خوبم .......... چه سوغاتی های خوشملی ..... مبارک عروسک جون باشه ..........
مامی وانیا
16 اردیبهشت 92 19:56
سلام عزیزم خدا رو شکر بسلامتی رفتی و اومدی الناز جان قالب رو دادم برام طراحی کردن گلم تو امکانات وبم هست لوگوی سایتی که طراحیش کرده دخترمونو ببوس
صبا خاله ی آیسا
16 اردیبهشت 92 23:17
ووووووووویی چه عکسای قشنگیی چه خوشگل بنیتا جونم
یاسمن مامان رادین
17 اردیبهشت 92 10:53
الهی قربوون اوون قیافه قهر کرده ات عزیزم.
تداعی
17 اردیبهشت 92 11:10
واییییییی خیلی سخته بذاری بری سفر دلم ریش شد گفتی قهر بود
صفورا مامان آوا
18 اردیبهشت 92 15:24
واااااااااااای که چقققققققققدر باحاله این عکسا که چسبیده بهت
به خاطر شیر ندادن باهات قهر بوده؟؟؟؟
سوغاتیای قشنگشم مباااارک[گل
اره بابا قهر قهر
مریم(مامان آرینا)
18 اردیبهشت 92 16:38
وااااااااااااااااااای که چقدر دلتنگت بوده دوستم ،فدات بشم که اینطوری به مامانت چسبیدی خاله جون سوغاتیاتم مبارکت باشه به شادی بپوشی
تارامامان پرتو
18 اردیبهشت 92 18:24
عزیییییییییییییزم خدا همیشه برایه همدیگه حفظتون کنه
دست مامان خوشسلیقتم درد نکنه با این سوغاتی های خوشگلش


مرسی عشقمممم قابل نداره
آني
19 اردیبهشت 92 10:14
رسيدن بخير الناز جون ...واي عزيزم چقدر بنيا حساسه الهي بميرم غم تو چشاش موج ميزنههههه

اره بجم
قالبـهای کودکانه کودک من با عکس کودک شمــا
22 اردیبهشت 92 4:31
سلام گلم ..ممنون از حضورتون 5 عکس برای بالا خیلی زیاده ترکیب قالب بد میشه وگرنه 100 تا هم عکس من بزارم آخرش با یه سایز آپلودش میکنم و از لحاظ هزینه برام یکی یا بیشتر تفوتی نمیکنه ولی 5 عکس واقعا شلوغه و جای اسم و عنوانو میگیره.... چون سخت گیرید انگار خودتون برید تو این سایت و یه قالب انتخاب کنید http://negash.ir/ لای قالبهای نی نی وبلاگ یا بلاگفا... فقط فریم قالب اون رنگی میشه انتخاب میکنید وگرنه همه اجزائ تشکیل دهنده اش قابل تغییره مگر رنگ قالب ها.... پس من رنگ قالبها رو نمیتونم با هم ادغام کنم هر قالبی رو خواستید بفرمایید اگه ارشان جان و نیکا عکساشونو تا فردا شب نفرستادن نوبت به خودتون میرسه....