پایان 21 ماهگی
چی بگم برات که عسلی بخدا
هنوز خوابت درست نشده
شیر خودمو هنوز می خوری وکلی عاشقشی
من و بابا تصمیم گرفتیم برات پرستار بگیریم دوباره امروز چند نفر میان که انتخاب کنیم چون خاله ارغوان ارزو سر کار می روند و اینکه 1 ماه دیگه عروسی خاله ارغوانه مامانی سرش شلوغه اینجوری خیلی بهتر چون یه نفر دربست واسه شماست مهد تا 3.5سالگی نمی خوام بری
دندونهای نیشت هم در اومدهه که خیلی ازیت شدی ولی خدا رو شکر نیش ها تموم شد ...
به پاپ کورن می گی : گوبی
پاستیل و پاستل ماه خورشید و رنگها و شکلها رو بلدی. سورسور و تاپ تاپ کار هر روزته که بری پارک کلی برای خودت بزرگ شدی تشکر بلدی بوس می کنی ادمو در حد خدا منو از عشق می فرستی اون دنیا .....مرسی بفرما هم بلدی حتی بلدی ادمو خر کنی تا پاستیل دنت بخوری عاشق کارتون ریو هستی ........ ههمه کلماتو می گی.
دستور می دی می گی مامان بدو سریع که از خودم یاد گرفتی عزیزمممم
سوار ماشین دایی امین می شی کلی حال می کنی می گردی
7 تا کلمه انگلیسی یاد گرفتی به امین هم می گی شایان چراااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نمی دونم شایان بدووو بیا
جمعمه مهمون داشتیم فاملیاهای باباکه از نروز اومده بودند خیلی باحال بود اونا نروزی حرف می زدند کلی باهم بازی کردید با اتنا واریا و هر کدوم به زبون خودتوننن صحبت می کردید..
اتنا 4 ساله اریا 11 ساله بنیا 21 ماههههه مشغول بازی....
من و اذین در حال عکس گرفتن از این صحنه تاریخی در خونه مااا
تصمیم گرفتیم هفته یکبار بریم خونه همدیکه تا شماها بازی کنید شما ارومییی اوینا حس مالکیتش زیاده و همچی می گه مال اوینا باید یاد بگیرید باهم بازی کنید
چهارشنبه هم وقت مشاوره گرفتیم که با بابا می خوام روی اصول تربیتو ببریم جلو ان شاله از خاله نرکس مهربون شماره خانوم صمدی گرفتم و وقت گرفتیم
عاشق انگشتری عزیزمممم این دفغه عکسات خیلی کم بود
راستی سی دی نی نی وبلاگم خریدم برات که یه وقت خاطرات نیست و نابود نشه ..
بزرگ شدی می خونی خاطراتتو ؟ نمی دونم؟..................