9ماهگی بنیا و اولین بازی بنیا و اوینا 25/3/91
9ماهگی بنیا و اولین بازی بنیا و اوینا 25/3/91 
بابایی ودوستاش تو جاده چالوس
بابارضا که همیشه تو رو اروم می کنه
تولد اوینا
دختر خوشکلم 9 ماه شد که بامایی من و بابابیی همه از اومدنت خیلی خوشحالیم
بریدیمت دکتر اقای دکتر گفت که شما خوب وزن نگرفتی وزنت 8550قدت 73 ولی نمی دونم چیکار کنم توپولی تر بشی تو ................
هیچ کار جدید ی نمی کنی ..............ای تنبل 
با دوستای بابا رفتیم جاده چالوس تو اوینا باهم بازی کردید اما تو اینقدر بهانه گرفتی که هیچ از اون شب نفهمیدم بعدش خوابت گرفت و من تو ماشین تنهایی شام خوردم 
تولد اوینا که هم از سر وصدا میترسیدی من همش تو اتاق بودمممممممممممممممم تو اوینا خیلی خوشکل شده بودید ولی بچم اوینا دیگه اخر شب کلافه شده بود ................
کلا بخاطر اینکه داره دندونات در میاد همش بهانه میگیری گریه می کنی همش که خوابت هم میاد نمی خوابی
خیلی دوستت دارممممممممممممم
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
آها از وبلاگ مریم جون یکباری اومدم پیشتون و بنیای عزیز رو دیدم. خدا حفظش کنه..gif){kind=small}
