بنیابنیا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

بنیا دختر بی همتای من

شب یلدا خوب و بستری شدن بیمارستان بنیا جونم

1391/10/9 14:17
نویسنده : مامان الناز
2,450 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه ظهر خونه خاله شیما دعوت بودم چون ندا دوستم از استرالیا اومده بود می خواستیم بریم پارمیس 7 ماهه رو ببینم که چقدر خوشکلهههه

رفتم تل و هد بندی که برات از نی نی بافت سفارش دادم گرفتم که زیادم راضی نبودم بعد اومدم لباساتو عوض کردم رفتیم خونه شیما کلی شیطونی کردی منم کلی با دوستام حرف زدم 

 

تو و پارمیس

 

پارمیس مثل تو خیار دوست داره 

 

بعد اومدیم خونه تو کلی بازی کردی غزا خوردی خوابیدی اماده شدیم برای شب یلدا

 

د

داستان ماست خوردن تو که بخاطر شما همه خونو رو رو فرشی کشیدیم

بعد رفتیم خونه مامان فاطی چه باسلیقه خوشمزه بود اتیش سوزندی خیلی راه رفتی بازی کردی هر چی تونستی خوردی مامان فاطی خاله ها هم سنگ تموم گزاشته بودن خیلی خندیدیم خیلی خوش گذشت همه شب اونجا خوابیدیم نهارم اونجا بودیم کلی شادی کردیم 

شما هم مثل ما رفتی زیر کرسی به فال حافظ ما گوش می دادی 

 

شبنه شب از کار برگشتم ساعت شده بود 8 دیدم خوابی مامانم گفت تب داشتی بی حال بودی سری ارزو رو فرستادم سر کو چه شربت بروفن خرید بهت دادم از خواب بیدارت کردم شروع کردی به بازی و لی  فهیمدم که یه کم اسهالی

ساعت 12 خوابیدی ساعت 3 با ناله ها ت پا شدم نه خدایا داغ داغ بودی بابا محمد سر کار بودوقت تمام من تو اتاق خاله ارغوان خوابیده بود م ناله می کردی ناجور ارغوان رو بیدار کردم کفتم تب داره تبتو گرفتم 39.5 بابامو بیدار کردیم رفتیم درمانگاه دارو و شیاف داد با دارو ضد تشنج تا صبح 8.30 نخوابیدیم من خاله ساعت 11 دوباره داغ شدی با محمد بردمت پیش دکتر ت نبود اسهالت بدتر شده بود..... ساعت 3 دیکه از تب می سوختی و داغون داغون با امبولا نس از کرج فرستادنمون تهران گریه

وقتی می خواستند بهت انزیوکت بزنن منو و بابا رو از اتاق بیرون کردن گریه می کردی ناله می کردی صدام می کردی داغون بودمگریه اخه خدایا چرا

اسهالت بدتر بدتر میشه تما م پات سوخته بودداغون....... کرم می زدم زجه می زدی منم می سوختم انگار........ 

نتیجه کشت اومدم عفونت باعث اسهال خونی شده بود و اینکه تو ادارات خون بود پروتین شب و منو ارغوان بودیم فردا صبح مامان بزرک بابا اومدن من رفتم خوابیدم تا ساعت 1

دوباره اومدم خیلی روهای بدی بود بی خوابی مریضی تو .......

4 روز نرفتم سر کار منو خاله ارغوان 4 روز نخوابیدم دست خاله درد نکنه نبود من مرده بود اگر نبود  هر شب با من تا صبح نشست از پرستارها می ترسیدی همش گریه می کردی روزهای سختی بود امیدوارم برای کسی پیش نیاد

  

وقتی حوصلت سر می رفت می زاشتیمت تو این سبد می رفتیم تو بخش می گشتیم

 

 چند روز بهتری دیشب دوست بابا عمو بهزاد از سویس اومده بود 12 نفر مهمون داشتیم همه رو دعوت کردیم رستوران خیلی خوش گذشت اینم عکس تو دیروز

عاشق د د 

 

 

 

مرسی از همه که حال منو بنیا رو پرسیدیدقلب زنگ زدید ا س ام اس دادید تو وبلاگ خبر پرسیدید  از همتون ممنونم بچه هاماچ 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (54)

سحر
9 دی 91 14:12
lماشالا چه دختر ناناسی دارین......تلشو از سرش درنمیاره؟؟؟؟؟دختر من 1 ثانیه هم رو سرش تل نگه نمیداره.......نمیدونم چکار کنم....
الهام مامان آوینا
9 دی 91 15:07
وااااااااااااااااااااااااای خدای من چقدر اعصابم خورد شد دیدم بنیا جون مریض شده . امیدوارم دیگه برات هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت این اتفاق تکرار نشه عزیز دلم. تزیینات شب یلداتون خیلی زیبا بوده. افرین به مامان فاطمه خانم.... دست خاله ارغوان هم درد نکنه. وای این خاله ها خیلی نازن. که انقدر به شما کوچولوها کمک می کنن. راستی لحاف کرسیتون خیلی ترکیب رنگش قشنگه خیللللللللللللللللللللللللللی.............
گلاره
9 دی 91 15:11
ای وای الناز الهی بمیرم برای بچه عکسش رو دیدم یهو یاد روزای بنیتا و آنژکتش افتادم خیلی بده میدونم دوباره کلی گریه کردم الان حالش چطوره؟ خدا خودش از همه بچه ها نگهداری کنه . بهت میزنگم


نیم وجبی
9 دی 91 15:55
عزییییزم چه دختر نازی داری خدا حفظش کنه مرسی که سرزدی
مامان آروین(مریم)
9 دی 91 16:53
سلام عزیزم ، یلداتون مبارک ، چقدر میز خوراکیتون رو قشنگ تزئین کرده بودین ، مامان و خواهرهای باسلیقه ای دارین، کرسیتون هم که محشر بود از قشنگی . واااااای خییییلی ناراحت شدم از اینکه عروسک کوچولو و نازمون مریض شده ، الهی بمیرم،خوب شد دیر متوجه شدم و الان که فهمیدم خوب شدی ، آخه مطمئنم دق میکردم. ان شااله دیگه هیچ وقت مریض نشی گلم. مامان جون بنیاخانم هر روز صبح صدقه بده ، و از اونجائی که دختر ناز و خوشگلی دارین به چشم زیاد میاد ، هر روز برا سلامتیش آیه الکرسی و حمد بخون و تو صورتش فوت کن ، ما هم هر موقع میبینمش ماشاالله یادمون نمیره .
حدیث
9 دی 91 17:46
وای من بی خبر بودم بببخشید دیر حال می پرسم خدا رو شکر که الان حالش بهتره چه فصل بدیه همه مریضن مشکاتم مریض شده امشب میریم دکتر ایشالاه که نی نی ها دیگه مریض نشن
باران اردیبهشت
9 دی 91 18:08
الهی بگردم چرا بنیا گلم مریض شده بود دلم کباب شد الناز جون الهی که دیگه دختر گلت مریض نشه همیشه بهتون خوش بگذره
مرجان مامان آران
9 دی 91 20:03
ای واییی عزیز دلممممممممممم خدا بدنده هیچ وقت قربونش برم خیلی ناراحت شدمممممممممممممم مرسی دوستم که سر زدیو به ما ادرسمم اینه www.aranii.niniweblog.com ایشالا همیشه به خوشی و شادی باشید
زهرا مامان مه سما
9 دی 91 22:17
خدارو شکر که خوب شدی عزیزم ایشالله دیگه هیچ وقت مریض نشدی عزیزم الهی بمیرم که این چند روز اذیت شدی الناز جونم اینم رمز 1364
مهلا
9 دی 91 22:30
عزیزم خدارا شکر که حال بنیا جون بهتره ایشالا یکبار توبیمارستان بستری بشه اونم وقتی که می خواد مامان بشه به امید خدا ودیگه هرگز اتفاقی براش نیافته
مامی مائده
9 دی 91 23:43
وای الناز جون من همین الان فهمیدم الهی بگردم واسه بنیا ایشالا که دیگه هیچچچچچچچچچچ وقت مریض نشه و سالم و سلامت باشه
نگین مامان ارمان
9 دی 91 23:44
سلام الناز جونم الهی بمیرم واسه بنیا گل خاله خدا بد نده چی شده بود؟ ایشالا همیشه سالم وسلامت باشه تو رو خدا مواظب گل خوشگلت باش عزیزم مریض نشه 10000 تا واسه بنیا و مامان گل
الهام امان آنیتا و دریتا
9 دی 91 23:47
خدا رو شکر که خوب شدی عزززززیزززززززززززم خدا کنه هیچ بچه ای پاش به بیمارستان باز نشه
نیر
9 دی 91 23:52
الهی من بمیرم برات عزیزم الناز داغون شدم به خدا گریم گرفته بود وقتی تو رو صدا میکرد بمیرم برات چرا من دیر فهمیدم ببخشید قربون اون قیافه مظلومت برم دیگه هیچ وقت بیمارستان نری انشالله هیچ وقت مریض نشی خیلی برات ناراحتم خاله خیلی اخه من خیلی دوستت دارم عاشقتم
مامان افسانه
10 دی 91 1:44
وای الناز جون خیلی بابت بنیا ناراحت شدم خدا رو شکر بخیر گذشت ان شا ا... که حالش خوب باشه و هیچ بچه ای گرفتار بیماری نباشه ان شا ا... که خدا مواظب گلهامون باشه روی ناز بنیا رو ببوس
راضيه مامان ماهان گلي
10 دی 91 1:47
الهي بميرم...انقد كه دخملت نازه الناز..الان خوبه؟ منم مثل گلاره ياد آنژيوكت وصل كردن ماهان افتادم...6 ماهش مشده بود...واي كه چقدر اشك ريختم پشت در اتاق...الهي واسه هيچكي پيش نياد مريضي دختر نازتو ببوس
سهیلا
10 دی 91 1:52
وایییییییییییییییییییییییییییی الناز منه خاک بر سر اصلا متوجه نشدم الهی بمیرم براتون خیلی خیلی ناراحت شدم نمتونی تصورشو بکنی با دیدن عکسش تو بیمارستان چقدر ناراحت شدم .........
مامان اقا طاها
10 دی 91 2:20
اخي الناز جون خيلي ناراحت شدم ايشالا دختر گلت هميشه سالم و سرحال كنارت باشه
ویدا
10 دی 91 3:30
الهی بمیرم توی بیمارستان چقدر سخت بوده برای هر دو تاتون. خدا رو شکر که بهتره!
مامانی
10 دی 91 7:15
وایییی، عزیز دلم. چقدر به بچه سخت گذشته، همینطور شما. ایشالا دیگه هیچوقت تکرار نشه. خدا مواظب همه این فرشته های کوچولو باشه.
آنی
10 دی 91 9:45
خدا رو شکر که بنیا جون خوب خوب شد
سحر
10 دی 91 22:02
الناز جون این آدرس وبم....خوشحال میشم بهمون سر بزنی.....ایشالا بنیا جون زودی خوب بشه..... http://mehraboon.niniweblog.com/
مامان ساینا
10 دی 91 22:45
وای عزیزم . خیلی ناراحت شدم. خدا رو شکر که خوبه الان. خیلی بده خیلی. ما مریض بشیم ولی نی نی ها نه. الهی بگردم برات عزیزم. ساینا هم چند روزی تب داشت. کاملا می فهمم. بیمارستان خیلی بده. همیشه شاد و سلامت باشی بنیا جونم.
آذین مامان آوینا
11 دی 91 12:02
خوشحالم که شب یلدای خوبی داشتین .امیدوارم همیشه خوش و خندون باشین. خیلی روزهای بدی بود و خدارو شکر که گذشت .امیدوارم همیشه تنت سالم باشه دختر نازم.خیلی دوستت دارم با اون تل خوشگلت که خیلی هم بهت میاد. الی چیکار میکنی با زحمتها .خیلی خوش گذشت.
مامان ایسان
11 دی 91 12:56
وای عزیزم خدا بدنده ملیض شده بودی خیلی ناراحت شدم قصه خوردم امیدوارم دیگه براش پیش نیاد خدا رو شکر که زودخوب شدی عزیزم عزیزم یلداتم مبارک باشه وای که چقده تو این عکسها ناز شدی بلا نگیری دختره مامانی براش اسپند دود کن چشم نخوره دخملمون میبوسمت
اتنا مامان روشا یدونه
11 دی 91 15:20
الهی نی نی نازم که مریض شده بود خدا رو شکر که بهتره
مامانی وروجک
11 دی 91 17:37
ای وااااااای بنیا ی عزیزم مریض بوده و من بی خبر بودم ببخشید خوشگلم که دیر خبردار شدم خدارو شکر که خوب شدی.شب یلدا و سفره عالی بود خیلی باسلیقه و زیبا.بنیا ی نانازی هم که حرف نداره از خوشگلی!عکسای اخری خیلی باحالن مخصوصا اون کیف دستی.یه دختر شیک و ناز.بوووووووووووس
شيما
11 دی 91 20:11
عزيزم نميدونستم مريض شده بنيا الهيييي بميرم ايشالا كه ديگه از اين اتفاقا نيفته
صبا
11 دی 91 23:47
الهی هررگز مریض نشی خاله... خیلی غصم شده بود برات همیشه شاد شاد شاد باشید
یاسمن مامان رادین
12 دی 91 16:07
الهی قربوونت بشم با اوون قیافه نازت توی سبد چرخدار نشستی با اوون آنژیوکت که به دستته. خدا رو شکر که الان خوبی عزیز خاله.
علي ما
12 دی 91 17:09
سلام خوشحالم كه دلبندتون حالش خوب شده. يه كاري بهتون ميگم اگر دفعه بعد هر كسي اسهال گرفت اين كار رو بكنيد در عرض 24ساعت خوب ميشه حتي اگر اسهال خوني باشه: يك قاشق چاي خوري اسپند را در يك ليوان آب جوش ريخته و بذاريد دم بكشه. بعد آب آن را از صافي رد كنيد و مقداري به بچه بديد. اسهالش بند مياد. روزي سه چهار بار كافيه. براي استفراغ هم يك قاشق آويشن پودر شده را در يك ليوان آب سرد ريخته و بهم بزنيد و بعد بخوريد و وقتي از گلو پايين ميره استفراغ هم بند مياد. اگر نوزاد شير خواري است كه نميتونه بخوره، مادرش بايد بخوره اينها رو. براي تب هم پاشويه با آب نمك خوبه. ما الان مدتيه هم خودمان و هم بستگانمان به اين سايت ميريم و خدا رو شكر هنوز پايمان به دكتر نرسيده است و اين در حالي است كه تو اين فصل هميشه دكتر بوديم:http://ravazadeh.com/
مامان سویل
12 دی 91 17:21
سارا (مامان درسا)
13 دی 91 11:59
الهی خاله به قربونت برم من چرا گل من خاله جونی مریض شدی عزیزم الهی قربونت بره خاله پس مامانی واسه همین جواب اس ام اس ندادی نی نی گلمون مریض بود بی خبرمون نذار از حال دخمل نازم
مریم مامان پندار
13 دی 91 15:47
سلام الی جونم ببخشید دیر اومدم و ذیر خبردار شدم که دخترنازمون مریض شده الحمدالله که خوب شده و الان دیگه مریض نیست عکسای یلداش معرکه است عزیزم الهی که دیگه مریضی به سراغش نیاد بلا ازش دور باشه اسفند دود کن براش گلم
مامان آرشين
13 دی 91 22:58
اميدوارم حال بنيا جون كاملا خوب شده باشه.. كاملا حست و درك ميكنم. خيلي سخته.. كاش ميشد مامانا اين حسارو تجربه نكنن! بوس براي بنياي عزيز
مامان بنیتا
15 دی 91 3:06
وای الهی بمیرم خیلی ناراحت شدم طفل معصوم و مامان گلش اینجوری اذیت شدن..امیدوارم دیگه هیچوقت مریض نشی عسلم .مامانی ببخشید دیر فهمیدم آخه مسافرت بودم و دسترسی به اینترنت نداشتمراستی میز شب یلداتون واقعا قشنگ بود مخصوصا اون کرسی که دیگه حرف نداشت


مرسی دوستم
صبا
15 دی 91 22:42
وای خدای منننننننننننننن بمیرم الهی که تو دستش سرم زدن..... الهی دیگه هیچ وقت پات باز نشه بیمارستان خاله وووووووووووی عکس اخریش مث عروسکا شده... توروخدا اسفند یادت نره
مینا
15 دی 91 23:37
عزیزم الهی شکر که بخیر گذشت
مامان درسا
16 دی 91 1:20
سلام عزیزم از وبلاگتون دیدن کردم و با اجازه لینکتون کردم.افتخار بدید به ما هم سر بزنید.
الهام مامان یاسی طلا
17 دی 91 10:46
واااااااااای عزیزم خیلی ناراحت شدم...... بلا دور باشه ازش همیشه
بنیای گلم رو ببوس از طرفم


مرسی عشقم
صفورا مامان آوا
18 دی 91 15:14
الهی خاله بمیره تو رو رو تخت بیمارستان نبینه خدا رو شکر که خوب شدی خیییییییییییییلی خوشگلو خوش تیپی مخصوصا با اون کیف دستی من آخری مییییییییخورمت
کیارش
19 دی 91 11:01
الهی بگردم چرا بنیا جون بلا ازت دور دور دور باشه
عکسات هم خیلی خوشملن همشون رو دوست دارم
به وب من سر بزن لینکت کردم بیا با هم دوست شیم و تو هم من رو لینک کن ناناسی


من ادرس وبلاکتو ندارم باعث افتخارم برام بزار
خاله نرگس
19 دی 91 22:24
سلام خوبید؟ بنیا جون خوبه؟ دوباره خبری نیست ها . نگرن شدم


خوبمم اینقدر که سرم شلو غه نرکسی
مامان آوينا
20 دی 91 9:45
عزيزم الان ديدم خيلي ناراحت شدم آوينا هم دقيقا تو همين روزا مريض بود اما نه به اين شدت فدات شم الناز جون چي بهت گذشته ؟ خيلي ناراحت كننده است الهي كه بنيا جون هميشه سالم سالم باشه


مرسی خیلی سخت بود خدار وشکر تموم شد دیکه نیاد
زهرا
20 دی 91 23:34
انشاله که دیگه هیچ وقت مریض نشه این خانم خوشکله
mamanpani
22 دی 91 17:39
_____ (_.•´/|\`•._)
_______ (_.:._)__(¯`:´¯)
__(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.✦.•´¯)
(¯ `•İ✦.•´¯)¶__(_.•´/|\`•._)
(_.•´/|\`•._)¶____(_.:._)_¶
__(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶
____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶
_____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶
______(¯ `C.✦.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶
______(_.•´/|\`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶
_______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶
¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•K✦.•´¯)¶¶¶
¶¶¶(¯ `Y.✦.•´¯ )¶ (_.•´/|\`•._)¶
¶¶¶(_.•´/|\`•._) ¶¶ _ (_.:._)¶¶
¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶
__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶
______¶¶¶¶¶(¯ `•.✦.•´¯)¶¶ ¶¶¶
____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|\`•._)¶¶¶ ¶¶¶
___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶
___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶
_¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶
¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶
---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶---------
---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶---------
---------¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶---------
___|___|___|_____|___|___|___|___|__
__|___|___|____|___|___|____|__|__
___|___|___|____|___|___|_|__|___
__|___|___|____|___|___|___|___|

khoshgele khaleeeeeeeeeeeeeeee


مرس عزیزممممممممممممم
مونا
23 دی 91 4:03
سلام.......ماشاالله چه دختر نازی دارییییین..من که از دیدن عکساش سیر نشدم...خیلی جیگرههههه ..خدا واستون نگهش دره...اسپند یادتون نره واسش دود کنین من هنوز مجردم ولی دلم یکی از نی نی های ناز میخواد شاد باشین.....
مامان درسا
24 دی 91 0:43
سلام عزیزم با اجازه لینکت کردم.اگه دوست داشتی شما هم لینک کن تا در ارتباط باشیم.
خانمی
24 دی 91 15:11
وای خیلی ناراحت شدم واسه دخملت ایشالا که هیچ بچه ای راهی بیمارستان نشه خیلی سخته


خیلی سخت بود برای کسی نیاره
zohre,mamane kiyan
25 دی 91 0:50
yaldatt mobarak benia azizam. khale jooooonam bala b dor bashe golam. dige kheili moragebe khodet bash eshgam
آناهیتا مامانیه آرمیتا
27 دی 91 16:04
خیلی سخته مامانی ایشالا هیچوقت هیچوقت دیگه پیش نیاد. وای چقدرم خانوم نشسته عزیزم خوبه سرمشونمیکنده . . آرزوی سلامتیه همیشگی دارم برات بنیاخوشگل
مینا مامان نفس
2 بهمن 91 16:29
عزیزم خدا رو شکر که فرشته کوچولو خوب شده خیلی ناراحت شدم عکساشو دیدم می دونم چی کشیدی .انشاله همیشه تنش سالم باشه کنار مامان بابای مهربونش...چقدم خوشگلو دوست داشتنی فسقلی ببوسششش
سجاد
3 اردیبهشت 92 22:55
کلیپِ نماز خوندن سجاد کوچولو بدو بیاااااااااااااااااااا منتظرم
مامان بهی
22 آبان 93 11:49
الهي بميرم من ميدونم چه حالي داشتي خدا كنه هيچ مادري مريضي بچه شا نبينه خدا نگه داره واست دختر خوشگلتا