15 ماهگی و یه عالمه کار جدید
15 ماهگی و یه عالمه کار جدید اخر سال میلادی 2012 شده کلی کار جدید و کلی تغییرات تو کارمون ایچاد شده بخاطر تحریم ها
وقت نکردم بیام از کارت بنویسم برات
چند وقت پیش اوینا جونی اومده خونمون ظهر نهار رفتیم جاده چالوس بعدش هم به صرفه چای اومدن خونه ما کلی عکس گرفتیم ازتون کلی با هم بازی کردید
انیتا هم از بندر عباس اومده کلی با او ن بازی کردی تو خونه مامان جون قربونت برم که اینقدر تنهایی نی نی دوربرت نیست که بازی کنی خیلی شیطون شدی و عاشق بیرون رفتن اما هوا سرده سرده نمیشه بیرون بردت از خونه فرار می کنیییییییییی
همش دوست داری بری تو راه پله ها و بری بالا پایین بیجاره مامان و بابام از کمر درد عاصی شدنت اینقدر تو شیطون شدی یا همش راه میری یا پله می خوای
عاشق کیف منی تا غافل شم ازت رفتی سر کیفو پولامو پاره می گنی
با لوازم ارایشم کلی بازی می کنی خودت ارایش می کنی
حرف می زنی ولی به زبون خودت
دست و بزن داری در حد تیم ملیییییییییی گاز کتک با این حالی که همه دوربرت اورمم
عاشق یخچال کابینت کنترل تلفن لب تابی
دیشب کلاس زبان داشتم هیجکس نگه نمیداشت تو رو اینقدر شیطونی کردی منو تو باهم کلاس زبان برگزار کردیم
دندونات 7 و 8 هم در اومده دهنت خیلی داغونه همه با هم در میان
عکس و تو اوینا
انیتا و بنیا
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
