عید امسال با بنیا خانوم
من از 28 نرفتم سر کار موندم خونه کلی حال داد با تو بازی کردم تو تونستی م م خوردی و کلی به خونه زندگی رسیدم و کلی تو خوشحال بودی من هم تمام وقتم گزاشتم برات خاله هام همه اومدن خونه ما امسال به خاله ها عمه و پسر خاله گذروندیم که همه عکسها بی حجابن نمی شه اینجا گزاشت سال پیش یادش بخیر رفتیم دبی و با خاله ازین اوینا امسال اونا رفتن شیراز و شمال نشد همدیکرو ببینم
4 شنبه سوری احسان دوست بابا و عمه شوهر خاله امیر حسین و خاله ارغوان و خاله زری اینا بودن دایی امین گیتار شادی بزن برقص شام خوشمزه کلی حال کردیم
بعد ارش ا ز استرالیا اومد کلی عیدی گرفتی که مامان همه رو برات تو حسابت نگه می داره کلی عید دیدنی رفتیم هر شب خونمون جونای فامیل بساط بزن و شادییی داشتیتم ساعت خوابت از 10 شب به 4 صبح تغییر یافت 6 عیدم رفتیم شمال ویلا عمئ امیر حسین با خاله ارزو و عمه مهتاب اونجا همه تو 5 صبح بیدار بودن خلاصه خواب خبری نبود
خاطره بد عید امسال
در یک چشم بهم زدن اب جوش ریختی رو خودت و سوختی همه سکته کردن منم تا از طبقه بالا اومدم پایین دیدم 10 نفر ادم دورتن منم فکر کردم خیلی سوختی غش کردم گویا ولی دوستای عمو امیر حسین به دادت رسیدن 2 ساعت بعد خوب بودی از دست تو مجبور شدیم سفره هفت سین بزاریم رو open فقط همین عکس دارم عکسها رو پا ک کردی شما بله شما
این عروسک شما به اسم درا خیلی دوستش داری
روز عید شما در حال خوردن پلو وماهی
شما وگیتار عمو امیر حسین که عشقته ساعت 4 صبح بعد از کلی خوشی و.....
وقتی کار اشتباهی میکنی و کلی طلبکارییییییییییییییییی
اینهم خرابکاری شما تو شمال
خداکنه امسال سال خوبی باشه با این حالی که شرایظ مملکت روز به روز بدتر و اوضاع مالی بدتر میشه واسه همه از خدا می خوام این شرایط تموم شه امسال هیجکس سفر خارح نرفت جون هر جا میخواستی بری یک 10 میلیونی باید پول می دادی پس شمال برای همه بهترینن گزینه بود اما خیلی شلوغ بود و تو کلی تو راه اذیت کردی و ما چون تو یه شهرک بودیم و ساحل جنگل داشت دیکه اونجا بیرون نرفتیم به امید روزهای خوب