مرگ مادر بزرک عزیزم
دیگه همینه وحقه کاریشم نمیشه کرد تلخ ترین خاطرات زندگیه مرگه ....
ادم بعد از مرگ اطرافیانیش پی می بره که این دنیا چقدر فانی و زودگذره و باید قدر ثانیه ها و لحظاتو حسابی بدونه
تو راه خونه بودم که خبر دادن بهم
بلیط هواپیما گرفتیمو رفتیم
تلخ تلخ تمام مدتی که می شستنش من ارزو وغذاله و ادمهای دیگه پیش بودیم و من تمام 32 سال زندگی رو مرور کردم باهاش
حتی حس نوشتن هم ندارم
راستی دیگه وبلاگ نویس تعطیل کردم و این اخرین مطلبی که نوشتم منتظر پاسخ خرید سی دی هستم و وبلاگ ببندم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی